تحریم ها چقدر تاثیر داشتند ؟
در این یادداشت سعی دارم یکی از جملات جناب رئیس جمهور را مورد نقد و بررسی قرار دهم.آقای روحانی در برخی از سخنرانی های خود این جمله را به تعدد گفته اند که:"چرخ سانترفیوژ باید بچرخد،چرخ زندگی مردم هم باید بچرخد."
1.
با توجه به ادبیات این جمله،اینگونه متبادر می شود که جناب رئیس جمهور بین پیشرفت
فناوری هسته ای و فعالیت های اتمی با معیشت مردم نوعی تضاد قائلند و گویا چرخیدن
سانترفیوژها،چوبی لای چرخ معیشت مردم است.دو سوال پیرامون این جمله ایجاد می شود:
اول اینکه تحریم ها چند درصد در اختلال بر معیشت مردم و گرانی ها تاثیر داشته اند؟
و دوم اینکه آیا تحریم ها فقط به خاطر مسائل هسته ای است یا خیر؛یکی از دلایل
چندگانه تحریم ها مسئله هسته ای است؟
جواب سوال اول را در صحبت های رئیس قوه مقننه آقای لاریجانی پی می جوییم: "میزان تأثیر تحریمها در اقتصاد کشور ما بیشتر از 20 درصد نیست، 80 درصد مسائل و مشکلات اقتصادی ما مربوط به سیستم مدیریتی است و اتفاقاً موضوع اشتباهی که غربیها تصور میکنند، این است که به خاطر تحریمها توانستند اقتصاد ما را متلاطم کنند، ولی ما خودمان باید متوجه این موضوع باشیم."
آقای قدیری ابیانه در دانشگاه شیراز در این رابطه گفتند:"تنها 10 تا 15 درصد مشکلات اقتصادی ما تحریم هاست.اگر بیشتر اثر گذاشته از خود ماست؛ از خود تحریمی هاست، از تعطیلات زیاد، از تقلیل ساعت کار مفید کارمندان به 22 دقیقه، از ترجیح دادن جنس خارجی به داخلی است."
یحیی آل
اسحاق، رئیس اتاق بازرگانی تهران و وزیر اسبق بازرگانی در دولت ششم، تاثیر تشدید
تحریم ها را در گرانی های اخیر، حدود ۱۰ درصد می داند. وی معتقد است گرانی ها
به عوامل دیگری مثل عرضه و تقاضا، بوروکراسی اداری، تشخیص مصادیق، ذخیره سازی ها،
اولویت بندی ها و تدبیر امور در ارتباط است.
نکته دیگر این است که آخرین قطعنامه ( 1929) شورای امنیت مصوب 15/3/1389 است و از
آن زمان تا کنون قطعنامه دیگری علیه ایران صادر نشده و این در حالی است که کلیه
فعالیت های هسته ای در این بازه با سرعت ادامه یافته است. اکنون سوال این است که
اگر دلیل مشکلات اقتصادی و ...، قطعنامه های شورای امنیت است، چرا این مشکلات در
همان سال های 83 تا 89 به این شدت بروز نکرد؟ چرا در حالی که طرح هدفمندی یارانه
ها، در سال 1389 اجرا شد و تحریم ها هم برقرار بود، مشکلات اقتصادی به شدت امروز
خود نمایی نکرد؟پاسخ این است که تحریم ها اگر چه باعث بروز مشکلاتی در کشور و در
مباحث اقتصادی میشود، اما عامل مهم بروز نابسامانی های اقتصادی در دو سال آخر
دولت دهم، بی تدبیری و سوء مدیریت دولت و انحراف آن از مسائل اصلی و مشکلات مردم
به سمت مسائل حاشیه ای است وگرنه اگر قرار بود مشکلات اقتصادی اثر مستقیم تحریم ها
باشد، قطعا در سال 1389 و در اجرای مرحله اول طرح هدفمندی بسیار شدیدتر از امروز
خودنمایی مینمود.
همچنین از بیانات امام خامنه ای و تاکید بسیار ایشان بر ساخت استحکام درون و
اقتصاد مقاومتی استنتاج می شود که تاثیر تحریم ها بر وضعیت معیشت مردم در حد آزار
بوده است و نه آنقدر زیاد که در تبلیغات برخی سیاسیون دیده می شود و همین مقدار
آزار هم بخاطر بی عرضگی و ضعف مدیریت داخلی است .
خوب است در اینجا به صحبت وزیر اقتصاد دولت یازدهم اشاره ای کنم که می
گویند:" تصور غلطی
است که با برداشته شدن تحریمها مشکلاتمان حل میشود؛ یک خیال باطل است مادامی که
نتوانیم در داخل مشکلات را حل کنیم از مذاکرات سیاسی نباید انتظار داشته باشیم.حتی اگر تحریمها برداشته شود و
مذاکرات نیز انجام شود آسیبهای درآمدی ناشی از سرازیر شدن درآمد نفتی به کشور
مشکلساز خواهد بود به همین دلیل باید به منابع داخلی متوسل شد."
اما در جواب سوال دوم:
متن کامل قانون اصلی تحریم ایران که در
تاریخ 23 ژوئن 2010 توسط کنگره امریکا تصویب و به دولت آن ابلاغ گردیده در سایت
رسمی کنگره امریکا قابل دسترس است. در صفحه 3 بند 1 از بخش 1 به
صراحت دلایل اصلی تحریمها را میخوانیم:
علاوه بر مسأله هستهای، توسعه موشکهای بالستیک، حمایت از تروریسم بینالمللی،
تهدید متحدان امریکا علی الخصوص اسرائیل ذکر شده است. در بند 6 ام از همین بخش نیز
موضوع نقض حقوق بشر به عنوان دلیل ذکر شده اس. به طور کلی جستجوی واژه nuclear در
این متن دارای 34 نتیجه، واژه terror دارای 32 نتیجه و واژه human
right دارای 14 نتیجه است که نشان دهنده کمتر نبودن
وزن حمایت از تروریسم و نقض حقوق بشر نسبت به فعالیتهای هستهای در تصویب این
قانون دارد.
جالب است که حتی در متن توافق
نامه ژنو آمده که در نهایت فقط تحریم های هسته ای برداشته می شود ! یعنی در آخر
داستان تحریم های نفتی و بانکی که اصلی ترین دغدغه مردم بود سرجایش باقی می ماند (
شرح بیشتر این داستان عجیب بماند برای پستهای بعد ...)
در واقع با تز سیاسی "لولوی هسته ای
" هم ما مردم و هم مسئولین کلاه
گشادی برسرخود گذاشتیم و از هول حلیم افتادیم توی دیگ ! که این مساله یکی از تلخ
ترین تراژدی های تاریخ معاصر است . باز هم شرحش بماند برای پست های بعدی ...
* برخی از قسمتهای این یادداشت از ایمیلی که دوست گرامی ، آقای مسعودی ، برایم ارسال کردند استفاده شده است .