جوانی یک لاقبا و آزاد از هر قید و بند دولتی ....
کاسبی ساده ام و تاکنون با کسی خورده و برده ای نداشتم.
بحمدلله رزقم دست خداست و بحول الله از ترس آجر شدن نان دندان بر حرف نمیگذارم ...
شاید بی دغدغه و بی تفاوت پی زندگی خود بودن هنری ست که در عمل به آن بسیار بی هنرم !
تشنه ی حکمتم ، کسی که فعل و گفتارش حق است ، نگاهش عمق دارد و امیدم زدودن برخی لایه های سطحی نگریست در خود و دیگران .